Particularize Epithetical Books گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)

Title:گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)
Author:Éric-Emmanuel Schmitt
Book Format:Paperback
Book Edition:First Edition
Pages:Pages: 168 pages
Published:2004 by چشمه (first published January 1st 2002)
Categories:Short Stories. Fiction. Literature. Religion. Cultural. France. Novels
Books Download Free گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3) Online
گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3) Paperback | Pages: 168 pages
Rating: 3.55 | 651 Users | 70 Reviews

Relation As Books گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)

An alternate cover for this isbn can be found here.

کتاب «گلهای معرفت» شامل سه داستان کوتاه است از سه مذهب: «میلارپا» در آیین بودا جریان دارد. «ابراهیم آقا و گلهای قرآن»، از مسلمانی میگوید و «اسکار و بانوی گلی پوش (صورتی)» از مسیحیت و عید نوئل

Declare Books Toward گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)

Original Title: Milarepa / Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran / Oscar et la dame rose
ISBN: 9643621634 (ISBN13: 9789643621636)
Edition Language: Persian
Series: Le Cycle de l'invisible #1-3


Rating Epithetical Books گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)
Ratings: 3.55 From 651 Users | 70 Reviews

Notice Epithetical Books گل‌های معرفت (Le Cycle de l'invisible #1-3)
مترجم: سروش حبیبیتعداد صفحات کتاب: ۱۶۸ صفحه نویسنده کتاب استاد فلسفه هست و در این کتاب سه داستان کوتاه از این نویسنده جمع آوری شده.داستانهای کوتاه این مجموعه اینها هستن۱. میلارپا۲. ابراهیم آقا و گلهای قرآن۳. اسکار و بانوی گلی پوشدر این سه داستان هر کدوم بر روی یکی از عقاید دینی و مذهبی تاکید شده. داستان اول تاکید بر روی عقاید بودایی هست داستان دوم تاکید بر روی عقاید صوفی گری هست و در داستان سوم تاکید بر روی عقاید مسیحی هست.به عنوان یه استاد فلسفه من انتظار خیلی بیشتری از نویسنده داستان داشتم...

مجموعه 3 داستان کوتاه.عالی بخصوص "میلارپا "و "ابراهیم آقا و گلهای قرآن" که البته دومی خیلی شبیه رمان"زندگی پیش رو " از "رومن گاری" بود.میلارپا-صفحه 42:"...من بسیار خوشبختم,چنانکه هرگز نبوده ام.من آموخته ام که از خود فاصله بگیرم و پوچی چیزها را حس کنم و در حق دیگران دعا کنم."آقا ابراهیم و گلهای قرآن-صفحه70:" اگر چه بعضی فکر هاست که کم تر از بیماری نیست."حقیقتش این دو جمله ناقص هم هستنمن پناه بردن به فلسفه رو خیلی زود در دوران نوجوانی شروع کردم و تاثیر ان فکر ها برای من دنیای شبیه جمله اول را ساخت

میلارپا:دریافته بودم که تکرار اوراد کاری بی حاصل است.فقط تلاش است که به نتیجه می انجامد.دریافته بودم که نیکی به اراده ی نیرومندتری نیاز دارد تا بدی.این را هم آموخته بودم که کالبد من کشتی ظریفی است سخت آسیب پذیر.اگر آن را با بار گناه سنگین کنم غرق خواهد شد و اگر با دوری جویی از شهوات و بخشندگی و فراموش کردن خود سبکبارش سازم مرا به ساحل عافیت می رساند و عاقبت دریافته بودم که در گذشته آدم نبودم بلکه دوپایی بودم پوشیده از پشم تنک و به ارتباط از طریق تکلم توانا.آدمیت در پایان راهم نمایان بود اما

هرچه بیشتر از اشمیت میخونم بیشتر دیوانه اش میشم و به نبوغش پی میبرم. داستان آخر این کتاب هم قطعا شاهکاره که این کارو با آدم میکنه!

-بهش چی بنویسم-هرچی تو دلته بنویس فکرایی که تو سرتِ وبه زبونت نمیاد. این فکرا روی دلت بار میشه می ماسه نمیگزاره راحت حرکت کنی جای فکرای تازه را میگیرع و خلاصع دلتو می پوسونه. تو میسی یه زباله دونی فکرای کهنه که اگه حرف نزنی گندش میکشتت.-پس مینویسم

داستان ها در رابطه با یافتن حقیقت زندگی در سه دین هستند.داستان اول (مربوط به بودا) و دوم (مربوط به اسلام - البته صوفی گری-) به نظرم خیلی عمیق پرداخته نشده و خیلی گذرا برداشت کلی نویسندده از این ادیان گفته شده است اما داستان سوم (مسیحیت) ساختاری منسجم داشته و حرف خودش و مفاهیم زندگی رو کامل تر گفته است.هرچند به نظرم حرف هر سه داستان یکی هست اما اگه بخوایم چزئی تر نگاه کنیم: داستان پامیلا راه سعادت را عدم تعلق خاطر میدونه همراه با یک حالت جادویی و معناگرایی محض این زندگی مستلزم گذشتن از همه چیز

تو حالت کلی علاقه ای به کتاب هایی که موضوع اصلیشون مذهب هست ندارم. نه اینکه نسبت به مذهب بی علاقه باشمولی وقتی به شکل ادبیات در میاد خیلی ازش لذت نمیبرم و این صرفن یک حس هست و هیچ پشتوانهی ایدوئولوژیکی ای هم نداره. اما از این کتاب به طور عجیبی خوشم اومد. شاید سهم بزرگی از اون خوش اومدن به خاطر داستان آخر بوده باشه. یه تشکر کوچیک و مختصر هم از آقای اشمیت میکنیم که تصویری بجز تروریست و عقب مانده از دنیای اسلام به جهان نشون داد.